گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
دانشنامه قران و حدیث
جلد دوم
6 . برادری



اشاره

6 . برادریدرآمدفصل یکم : تشریع برادریِ دینیفصل دوم : تأکید بر برادریِ دینیفصل سوم : برکات برادریِ دینیفصل چهارم : حقوق برادریفصل پنجم : نقش برادری دینی در تأسیس حکومت اسلامیفصل ششم : صفات برترینْ برادران دینی

.


ص: 8

. .


ص: 9



درآمد

اُخوّت ، در لغت

درآمداُخوّت ، در لغتکلمه «أخ (برادر)» در لغت به دارندگان انواع پیوندهای نَسَبی و غیر نَسَبی اطلاق می گردد و هر کس با کسی یا چیزی ارتباط نزدیک داشته باشد ، برادرِ آن شمرده می شود . بنا بر این ، میان «أخ» و پیوندهای نسبی ، اصطلاحا عموم و خصوص مطلق برقرار است. در القاموس آمده است: ی الأَخُ وَ الأخُّ مُشَدَّدَهً ، وَ الأَخُوُّ وَ الأَخا ، وَ الأَخوُ ، کَدَلْوٍ ، مِنَ النَّسَبِ وَ الصَّدیقُ وَ الصّاحِبُ . (1) أخ و أخّ (با تشدید) و أخُوّ و أخاء و أخْو (بر وزن دَلْو) ، پیوند نَسَبی و نیز دوست و همدم است . و در تاج العروس آمده: الأَخُ ... مِنَ النَّسَبِ مَعروفٌ وَ هُوَ مَنْ وَلَّدَهُ أبوکَ وَ أُمُّکَ أو أحَدُهُما ، وَ یُطلَقُ أیضا عَلَی الأَخِ مِنَ الرِّضاعِ ... وَ قَد یَکونُ الأَخُ : الصَّدیقَ وَ الصّاحِبَ . (2)

.

1- .القاموس المحیط: ج 4 ص 298 مادّه «أخ» .
2- .تاج العروس: ج 19 ص 142 مادّه «أخ» . نیز ، ر . ک : أقرب الموارد : ج 1 ص 46 مادّه «أخ» .

ص: 10



اُخوّت ، در قرآن و حدیث

معانی و کاربُردهای «أخ» در قرآن

اَخ ، خویشاوندی معروف است و او کسی است که پدر و مادرت و یا یکی از آن دو ، او را به دنیا آورده باشند . به برادر رضاعی نیز گفته می شود . گاهی به معنای دوست و همراه می آید . و در مفردات آمده: الأَصلُ أخوٌ وَ هُوَ المُشارِکُ آخَرَ فی الوِلادَهِ مِنَ الطَّرَفَینِ ، أو مِن أحَدِهِما أو مِنَ الرِّضاعِ . وَ یُستَعارُ فی کُلِّ مُشارِکٍ لِغَیرِهِ فِی القَبیلَهِ أو فِی الدّینِ ، أو فی صَنعَهٍ ، أو فی مُعامَلَهٍ ، أو فی مَوَدَّهٍ ، وَ فی غَیرِ ذلِکَ مِنَ المُناسَباتِ . (1) اصل در «أَخ» ، «أَخوْ» است و او کسی است که با دیگری در تولّد از یک پدر و مادر و یا یکی از آن دو یا در شیر خوردن ، شریک باشد . این تعبیر در مورد هر گونه شریک در قبیله ، دین ، حرفه ، معامله ، دوستی و جز اینها ، به استعاره به کار می رود .

اُخوّت ، در قرآن و حدیثبررسی موارد کاربرد کلمه «أخ» و «اُخت» در قرآن و حدیث ، نشان می دهد که این واژه ، در همان معانی لغوی آن (یعنی انواع پیوندهای نسبی و غیر نسبی) استعمال شده است. در مجموع ، در قرآن 82 بار کلمه «أخ» و مشتقّات آن ، و چهارده بار «اُخت» و مشتقّات آن ، استعمال شده است.

معانی و کاربُردهای «أخ» در قرآنکلمه «أخ» و «اُخت» در قرآن کریم ، در این معانی به کار رفته است: 1 . پیوند نَسَبی ، مانند: «رَبِّ إِنِّی لَا أَمْلِکُ إِلَّا نَفْسِی وَأَخِی ؛ (2) پروردگارا! من جز مالک خود و

.

1- .مفردات ألفاظ القرآن : ص 68.
2- .مائده: آیه 25. نیز، ر.ک: نساء: آیه 1112 و 23 و 176، مائده: آیه 3031 و 87 ، اعراف : آیه 111 و 142 و 150151 ، یونس : آیه 87 ، یوسف : آیه 5 و 78 و 5859 و 6365 و 6970 و 76 و 87 و 8990 و 100 ، توبه : آیه 2324 ، مریم : آیه 28 و 52 53 ، طه : آیه 30 و 40 و 42 ، مؤمنون : آیه 45 ، نور : آیه 31 و 61 ، فرقان : آیه 35 ، شعرا : آیه 36 ، قصص : آیه 11 و 3435 ، احزاب : آیه 55 ، مجادله : آیه 22 ، معارج : آیه 1112 و عبس : آیه 34 .

ص: 11

برادرم نیستم» . 2 . پیوند رضاعی ، مانند : «وَأَخَوَاتُکُم مِّنَ الرَّضَاعَهِ؛ (1) و خواهران رضاعی شما» . 3 . پیوند دینی ، مانند : «فَإِن لَّمْ تَعْلَمُواْ ءَابَآءَهُمْ فَإِخْوَانُکُمْ فِی الدِّینِ ؛ (2) اگر پدرانشان را نمی شناسید ، پس برادران دینی شمایند» . 4 . پیوند مودّت و دوستی ، مانند : «وَ نَزَعْنَا مَا فِی صُدُورِهِم مِّنْ غِلٍّ إِخْوَانًا عَلَی سُرُرٍ مُّتَقَابِلِینَ ؛ (3) آنچه کینه در سینه هایشان بود ، بیرون آوردیم و برادرانه رو به روی هم بر تخت هایی نشسته اند» . 5 . پیوند قبیله ای ، مانند: «وَ إِلَی عَادٍ أَخَاهُمْ هُودًا ؛ (4) و به سوی عاد ، برادرشان هود را [فرستادیم]» . 6 . پیوند مصاحبت ، مانند: «إِنَّ هَذَآ أَخِی لَهُ تِسْعٌ وَ تِسْعُونَ نَعْجَهً ؛ (5) این برادرم ، نود و نه میش دارد» . 7 . پیوند مشابهت ، مانند: «وَ مَا نُرِیهِم مِّنْ ءَایَهٍ إِلَّا هِیَ أَکْبَرُ مِنْ أُخْتِهَا ؛ (6) هیچ آیه ای را به آنها نشان ندادیم ، جز این که از همتایش بزرگ تر بود» یا «کُلَّمَا دَخَلَتْ أُمَّهٌ لَّعَنَتْ أُخْتَهَا ؛ (7) هر بار که

.

1- .نساء: آیه 23 .
2- .احزاب: آیه 5 . نیز ، ر . ک : بقره: آیه 178 و 220221 ، آل عمران: آیه 156 و 168 ، توبه: آیه 11 ، احزاب: آیه 18 و حجرات: آیه 10 و 12 .
3- .حجر: آیه 47 . نیز ، ر . ک : آل عمران: آیه 103 .
4- .هود: آیه 50 . نیز ، ر . ک : اعراف: آیه 65 و 73 و 85 ، هود: آیه 61 و 84 ، شعرا : آیه 106 و 124 و 142 و 161 ، نمل: آیه 45 ، عنکبوت: آیه 36 ، احقاف: آیه 21 و ق: آیه 13 .
5- .ص : آیه 23 .
6- .زخرف: آیه 48 .
7- .اعراف: آیه 38 .

ص: 12



برادری در اسلام

یک . تشریع قانون برادری در اسلام
گروهی وارد [جهنّم] شود ، همکیشان خود را لعن می کنند» . 8 . پیوند متابعت ، مانند: «إِنَّ الْمُبَذِّرِینَ کَانُواْ إِخْوَانَ الشَّیَاطِینِ ؛ (1) ریخت و پاش کنندگان ، برادران شیاطین اند» . 9 . پیوند هماهنگی ، مانند: «أَلَمْ تَرَ إِلَی الَّذِینَ نَافَقُواْ یَقُولُونَ لِاءِخْوَانِهِمُ الَّذِینَ کَفَرُواْ مِنْ أَهْلِ الْکِتَابِ ؛ (2) آیا به منافقان ننگریستی که به همتایانشان از کافران اهل کتاب می گفتند : ...؟» . گفتنی است از معانیِ «برادری» ، آنچه در این بخش مورد نظر است ، عبارت است از «پیوند دینی» ؛ امّا سایر معانی به خواست خدا ، در بخش های دیگر (3) خواهند آمد.

برادری در اسلامیک . تشریع قانون برادری در اسلامتشریع (وضعِ) قانون برادری ، یکی از برجسته ترین اقداماتِ فرهنگی ، سیاسی ، اجتماعی ، اقتصادی و نظامی پیامبر اسلام است و به روشنی ، حاکی از ارتباط وی با مبدأ وحی ، و نهایتِ درایت ، حکمت و مدیریتِ ایشان در هدایت و رهبریِ امّت اسلامی است. قرآن کریم ، با جمله «إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَهٌ ؛ (4) در حقیقت ، مؤمنان ، برادران

.

1- .اسرا: آیه 27 . نیز ، ر . ک : اعراف: آیه 202 .
2- .حشر: آیه 11 .
3- .برادری به معنای پیوند مودّت در عنوان «المحبّه (دوستی)» و به معنای پیوند مصاحبت در عنوان «الصحبه (همنشینی)» در همین دانش نامه و به معنای پیوند نَسَبی و رضاعی در دانش نامه احادیث فقهی ، به خواست خداوند متعال ، مورد بحث و بررسی قرار خواهد گرفت ؛ امّا سایر پیوندها نکته خاصّی که موجب طرح مستقلّ آنها باشد ، ندارند و لذا در عناوین مرتبط با آنها (مثل : نفاق ، تبذیر و ...) مطرح خواهند گردید .
4- .حجرات : آیه 10 .

ص: 13



دو . ایجاد قوی ترین پیوندهای اجتماعی
[یکدیگر] اند» ، قانونی را تشریع کرده که بر اساس آن ، نسبت و پیوندی میان یکایک مسلمانان ، ایجاد می شود که پیش از آن ، وجود نداشت. این پیوند ، «برادریِ دینی» نامیده می شود . نکته قابل تأمّل ، این که : از نظر اسلام ، تنها این نوع پیوندِ برادری است که آثار شرعی و حقوقی دارد ، بدین معنا که پیوند برادریِ دینی ، اگر با پیوند نسبی همراه شود ، در ازدواج و ارث ، آثار شرعی و حقوقی دارد ، و اگر با پیوند رضاعی توأم گردد ، در ازدواج ، آثاری بر آن مترتّب می گردد ، و اگر با هیچ یک از پیوندهای نسبی و رضاعی همراه نباشد ، آثار شرعی و حقوقی خاصّی دارد که در فصل سوم و چهارم این بخش ، بدانها اشاره می شود . امّا پیوند نسبی و رضاعی بدون پیوند دینی ، از نظر اسلام ، اثری بر آنها مترتّب نیست ، مانند دو نفر که به طور نامشروع ، در پدر یا مادر و یا هر دو، شریک اند . اسلام ، همان طور که میان فرزند متولّد از زنا با پدرش، نسبتی قائل نیست ، تولّد دو نفر از یک پدر و مادر ، یا شیر خوردن آنان را از یک مادر ، بدون پیوند دینی ، معتبر و منشأ آثار شرعی و حقوقی نمی داند.

دو . ایجاد قوی ترین پیوندهای اجتماعیاسلام ، با تشریع قانون برادریِ دینی ، از یک سو با تعصّب های ناروای نژادی ، قبیله ای و حزبی به مبارزه برخاست و از سوی دیگر ، قوی ترین و کارآمدترین پیوندهای اجتماعی و سیاسی را در امّت اسلامی به وجود آورد. ادبیاتی که احادیث اسلامی برای تبیین پیوند دینی به کار گرفته اند ، فوق العاده تأمّل برانگیز و جالب توجّه است . احادیث اسلامی ، نه تنها همه مسلمانان را برادر یکدیگر می دانند ، بلکه تأکید می کنند که آنان ، برادر یکدیگر از یک پدر و مادر

.


ص: 14



سه . اسلام ، دینِ دوستی و برادری
هستند (1) و این برادری ، ریشه در طینت و فطرت و نورانیت جان آنان دارد . (2)

سه . اسلام ، دینِ دوستی و برادریاسلام ، دینِ دوستی و برادری است . (3) از این رو ، برای هر چه نزدیک تر شدنِ مسلمانان به یکدیگر ، این آیین ، تنها به تشریع قانون برادریِ دینی و تأکید بر آثار و برکات فردی و اجتماعی (4) و دنیوی و اخروی آن (5) ، بسنده نکرده ، بلکه محبّت مسلمانان را نسبت به یکدیگر ، به عنوان یک فریضه دینی ، واجب کرده است ، چنان که از پیامبر اسلام ، روایت شده است: الحُبُّ فِی اللّهِ فَریضَهٌ . (6) دوستی در راه خدا ، یک فریضه است. و از این بالاتر ، می فرماید: أوثَقُ عُرَی الإِیمانِ الحُبُّ فی اللّهِ وَ البُغضُ فی اللّهِ . (7) محکم ترین رشته ایمان ، دوستی و دشمنی در راه خداست . و از این بالاتر ، می فرماید: هَلِ الدّینُ إلَا الحُبُّ وَ البُغضُ؟! (8) آیا دین ، جز دوستی ورزیدن و دشمنی کردن است؟!

.

1- .ر . ک : ص 27 (برادری / فصل یکم / مؤمن ، برادر پدر و مادریِ مؤمن است) .
2- .ر . ک : ص 27 ح 8 10 .
3- .توضیح بیشتر این مطلب ، در عنوان «المحبّه (دوستی)» خواهد آمد . گفتنی است که بخشی از مسائل مشترک میان عنوان دوستی و برادری ، در آن عنوان ، مطرح خواهد شد .
4- .ر . ک : ص 23 (برادری / فصل یکم : تشریع برادریِ دینی) .
5- .ر . ک : ص 31 (برادری / فصل یکم / جامعه دینی ، همانند پیکری واحد است) .
6- .ر . ک : ص 41 ح 42 .
7- .ر . ک : ص 47 ح 55 .
8- .ر . ک : ص 43 ح 47 .

ص: 15



چهار . حکمت قانونِ برادریِ دینی
دوستی و برادری مسلمانان با یکدیگر ، تا آن جا مورد تأکید اسلام است که از پیامبر خدا روایت شده است: مَن أحَبَّ رَجُلاً فی اللّهِ لِعَدلٍ ظَهَرَ مِنهُ وَ هُوَ فی عِلمِ اللّهِ مِن أهلِ النّارِ آجَرَهُ اللّهُ عَلی حُبِّهِ إیّاهُ کَما لَو أحَبَّ رَجُلاً مِن أهل الجَنَّهِ! (1) هر کس مردی را به خاطر عدالتی که از او سر زده ، در راه خدا دوست بدارد ، در حالی که آن مرد در حقیقت ، اهل جهنّم است ، خداوند به وی ، به خاطر دوست داشتن آن مرد ، پاداش می دهد ، به همان سان که مردی از اهل بهشت را دوست می دارد .

چهار . حکمت قانونِ برادریِ دینیحکمتِ تشریع قانون برادری دینی در اسلام و تأکید بر وجوب محبّت مسلمانان نسبت به یکدیگر ، در واقع ، ساختنِ جامعه ای است که پیوند دوستی و برادری در آن ، به حدّی قوی و استوار باشد که مردم ، احساس کنند همگی اعضای یک پیکرند تا اگر عضوی احساس رنج و درد کرد ، سایر اعضا احساس مسئولیت و همدردی نمایند و در خدمت درمان آن باشند ، چنان که از پیامبر خدا روایت شده است : یَنبَغی لِلمُؤمِنینَ أن یَکونوا فیما بَینَهُم کَمَنزِلَهِ رَجُلٍ واحِدٍ ، إذَا اشتَکی عُضوٌ مِن جَسَدِهِ تَداعی سائِرُ جَسَدِهِ . (2) شایسته است که مؤمنان ، در میان خود ، همانند یک تن باشند ، به گونه ای که هر گاه عضوی از آن تن به درد آمد ، سایر اعضا ، همدردی کنند . ساختن جامعه ای با این ویژگی ، در گفتار، آسان است ؛ امّا تحقّق عملی آن ، فوق العاده دشوار است . رسیدن به این فلسفه و هدف ، تنها یک راه دارد و آن ، اخلاص در دوستی ، و برادری برای خداست .

.

1- .ر . ک : ص 55 ح 70 .
2- .ر . ک : ص 31 ح 14 .

ص: 16



پنج . نقش برادریِ دینی در تأسیس حکومت اسلامی
رازِ تأکید احادیث اسلامی بر «اُخوّت فی اللّه (برادری در راه خدا)» و «محبّت فی اللّه (دوستی در راه خدا)» این است که هدف از تشریع قانون برادری که همان وحدت کلمه و یک پارچگی امّت اسلامی است جز از این راه ، قابل تحقّق نیست .

پنج . نقش برادریِ دینی در تأسیس حکومت اسلامیبر پایه متون دینی ای که در این بخش خواهد آمد ، پیامبر صلی الله علیه و آله برای منسجم نمودن هواداران خود ، دو بار از طرح پیوند برادری بهره گرفت : یک بار قبل از هجرت در مکّه و بار دوم ، پس از هجرت در مدینه . این اقدام سیاسی الهی ، بخصوص پس از هجرتِ مسلمانان به مدینه ، در تأسیس نخستین حکومت اسلامی ، نقشی بنیادین داشت ؛ زیرا جامعه اسلامی ، از یک سو با خطر مشرکان قریش و عموم بت پرستان و همچنین خطر یهود مدینه که در داخل و خارج شهر ، زندگی می کردند و ثروت و امکانات فراوانی داشتند مواجه بود و از سوی دیگر ، نیروهای تازه مسلمان ، دچار از هم گسیختگی بودند؛ چرا که دو طایفه اوس و خزرج ، با هم دشمنی و کینه دیرینه داشتند و میان مهاجران و انصار نیز از نظر فکری و فرهنگی ، اختلاف وجود داشت . در این جا بود که آیه اخوّت: «إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَهٌ ؛ (1) در حقیقت ، مؤمنان ، برادران [یکدیگر] اند» نازل شد و پیامبر اسلام ، با الهام الهی ، همچون سیاستمداری پخته و کار آزموده ، با به کارگیری مجدّد طرح برادریِ دینی ، میان مسلمانان و بویژه مهاجران و انصار ، وحدت سیاسی و معنوی ایجاد کرد و بدین سان بر معضل اختلافات داخلی فائق آمد و با انسجام پیروان خود در برابر دشمنان اسلام، حکومت اسلامی را بنیان نهاد. اجرای این طرح ، بدین گونه بود که روزی در یک انجمن عمومی ، ایشان رو به

.

1- .حجرات : آیه 10 .

ص: 17



شش . تجدید حیات برادریِ دینی در آخِرْ زمان
هواداران خود کرد و فرمود: «دو تا دو تا با یکدیگر برادر شوید» . (1) در تواریخ اسلامی ، مشخّصات کسانی که با هم برادر شده اند ، ضبط شده که زیباترین انتخاب ، انتخاب شخص پیامبر صلی الله علیه و آله بود که امام علی علیه السلام را به برادری خود ، انتخاب کرد و در این باره فرمود : أنتَ أخی فِی الدُّنیا وَ الآخِرَهِ ؛ (2) تو ، برادر من در دنیا و آخرتی . بر اساس متون تاریخی و حدیثی ، یکی از آثار برادریِ دینی ، در آغاز ، ارث بردن از یکدیگر بود که پس از قوّت یافتن اسلام ، این حکم ، نسخ گردید . (3)

شش . تجدید حیات برادریِ دینی در آخِرْ زماندر باب ششم از فصل پنجم این بخش ، احادیثی آمده که در آنها پیامبر اسلام ، از مردمی یاد می کند که در آخر زمان به یاری اسلام خواهند شتافت ، و پیامبر خدا ، آنان را به دلیل قوّت ایمان و سرسختی در مسئولیت پذیری ، برادر خود می نامد. تأمّل در این احادیث و ملاحظه آنها در کنار احادیثی که در ذیل آیاتی آمده که از یاوران اسلام در آینده تاریخ پیشگویی کرده اند ، مانند: «فَسَوْفَ یَأْتِی اللَّهُ بِقَوْمٍ یُحِبُّهُمْ وَیُحِبُّونَهُ ؛ (4) به زودی، خدا گروهی [دیگر] را می آورد که آنان را دوست دارد و آنان نیز او را دوست دارند» و «وَ إِن تَتَوَلَّوْاْ یَسْتَبْدِلْ قَوْمًا غَیْرَکُمْ ؛ (5) و اگر روی برتابید، [خدا] جای شما را به مردمی غیر از شما خواهد داد» ، پژوهشگر را به این نتیجه و جمع بندی می رساند که طرح برادریِ دینی که در سپیده دم اسلام ، یکی از مقدّمات اصلی پیروزی مسلمانان و

.

1- .ر . ک : ص 137 ح 208 .
2- .ر . ک : ص 131 ح 203 و ص 133 ح 205 و ص 139 ح 213 و ص 145 ح 217 و ص 147 ح 218 و ص 149 ح 221 .
3- .ر . ک : ص 135 ح 206 .
4- .مائده : آیه 54 .
5- .محمّد: آیه 38 .

ص: 18



هفت . مبنای «عقد اخوّت» چیست؟
اشاره

تأسیس حکومت اسلامی به رهبری پیامبر صلی الله علیه و آله بود ، در آخر زمان با قوّت بیشتری تجدید خواهد شد و به خواست خداوند متعال ، زمینه را برای تشکیل حکومت جهانی اسلام به رهبری مهدی آل محمّد عجّل اللّه تعالی فرجه و تحقّق وعده الهیِ «لِیُظْهِرَهُ عَلَی الدِّینِ کُلِّهِ ؛ (1) تا آن را بر هر چه دین است، پیروز کند» ، فراهم خواهد ساخت. (2)

هفت . مبنای «عقد اخوّت» چیست؟در پایان ، یکی از مسائلی که شایسته است در این جا مورد بررسی قرار گیرد ، این است که عقد اخوّت که در جامعه ما اخیرا بین پاره ای از متدیّنان رواج یافته ، آیا ریشه ای در احادیث اسلامی دارد یا خیر؟ محدّث نوری رحمه الله در کتاب مستدرک الوسائل ، در بیان اعمال عید غدیر ، از صاحب کتاب ریاض العلماء ، در ذکر صورت اجازه یکی از علما چنین نقل کرده است : و عقد بینی و بینه الإخاء فی ذلک الیوم المبارک ، الّذی وقع فیه النصّ من سیّد الأنام صلی الله علیه و آله علی الخصوص بالإخاء فی ذلک المقام . میان من و او در این روز فرخنده ، پیمان برادری بسته شد ، آن گونه که از آقای مردمان صلی الله علیه و آله نصّ ویژه ای دایر بر پیمان برادری در این مقام ، رسیده است. سپس صاحب مستدرک می گوید: قلت: لم نعثر علی النصّ الذی أشار إلیه ، و لا علی کیفیّه هذا العقد فی مؤلّف إلّا فی کتاب زاد الفردوس لبعض المتأخّرین ، قال فی ضمن أعمال هذا الیوم المبارک: وینبغی عقد الأُخوّه فی هذا الیوم مع الإخوان ، بأن یضع یده الیمنی علی یمنی

.

1- .توبه : آیه 33 . نیز ، ر . ک : فتح : آیه 28 ، صف : آیه 9 .
2- .در دانش نامه امام مهدی علیه السلام به تفصیل به این موضوع خواهیم پرداخت ، إن شاء اللّه .

ص: 19

أخیه المؤمن ، و یقول: «واخیتک فی اللّه ، و صافیتک فی اللّه ، و صافحتک فی اللّه ، و عاهدت اللّه و ملائکته و کتبه و رسله و أنبیاءه والأئمّه المعصومین علیهم السلام ، علی أنّی إن کنت من أهل الجنّه و الشفاعه ، و اُذن لی بأن أدخل الجنّه ، لا أدخلها إلّا و أنت معی» ، فیقول الأخ المؤمن: «قبلت» ، فیقول: أسقطت عنک جمیع حقوق الأُخوّه ، ما خلا الشفاعه و الدعاء و الزیاره . (1) من ، حدیثی را که او به آن اشاره کرده و نیز چگونگی پیمان برادری را ، جز در زاد الفردوس که از مؤلّفات یکی از متأخّران است ، نیافتم . وی در ضمن اعمال این روز فرخنده ، گفته است : شایسته است که در این روز ، با برادران ، عقد اخوّت بسته شود ، بدین گونه که دست راست را بر دستِ راست برادر مؤمنش بگذارد و بگوید : «با تو در راه خدا ، پیمان برادری می بندم و با تو در راه خدا ، یک رو (خالص) شدم و در راه خدا ، با تو مصافحه کردم و با خداوند و فرشتگانش و کتاب هایش و پیامبرانش و فرستادگانش و امامان معصوم علیهم السلام ، عهد بستم بر این که اگر از اهل بهشت و شفاعت شدم و اجازه یافتم که وارد بهشت شوم ، داخل آن نشوم ، مگر این که تو همراهم باشی» و آن یکی پاسخ دهد : «پذیرفتم» . سپس ادامه دهد : «همه حقوق برادری را از تو ساقط کردم ، جز شفاعت ، زیارت و دعا را» . محدّث قمی رحمه الله ضمن نقل صیغه اخوّت از منبع یاد شده ، می افزاید : و محدّث فیض نیز در خلاصه الأذکار ، صیغه اخوّت را قریب به همین نحو ، ذکر نموده است . و آن گاه آورده :

.

1- .مستدرک الوسائل: ج 6 ص 278 و 279 ح 6843 .

ص: 20



الف - برادری اسلامی ، نیازی به اجرای صیغه عقد ندارد

ب - صیغه عقد اخوّت ، از اهل بیت علیهم السلام نرسیده است

پس قبول نماید طرف مقابل از برای خود یا موکّل خود به لفظی که دلالت بر قبول نماید . پس ساقط کنند از همدیگر ، جمیع حقوق اخوّت را ، ماسِوای دعا و زیارت . (1) در این باره ، چند نکته ، قابل تأمّل و بررسی است:

الف برادریِ اسلامی ، نیازی به اجرای صیغه عقد نداردپیوند برادری (اخوّت) در امّت اسلامی ، مورد تأکید قرآن و احادیث اسلامی است و همان طور که اشاره کردیم ، آثار شرعی و حقوق اجتماعی ویژه ای دارد که ترتّب آن ، نیازی به اجرای صیغه عقد اخوّت ندارد ، در عین حال که قابل اسقاط هم نیست.

ب صیغه عقد اخوّت ، از اهل بیت علیهم السلام نرسیده استدر هیچ حدیثی به اجرای صیغه عقد اخوّت ، توصیه نشده و آنچه محدّث نوری نقل کرده ، به تصریح خود وی ، روایت شده از اهل بیت علیهم السلام نیست. در جریان ایجاد برادری میان مسلمانان در سال اوّل هجرت نیز چیزی به عنوان صیغه عقد اخوّت وجود نداشته است . ظاهرا این صیغه ، ساخته کسی است که از باب خیرخواهی ، برای تقویت دوستی و برادری میان مسلمانان ، آن را انشا کرده است. همچنین متنی که صاحب ریاض العلماء ، بدان اشاره کرده ، چنان که محدّث نوری آورده ، یافته نشده ، و اگر چنین متنی وجود داشت ، بی تردید ، لااقل در شرایط کنونی از طریق جستجوی رایانه ای دستیابی به آن ، ممکن بود . شاید مقصود وی از متن مورد اشاره ، همان حدیثی است که دلالت دارد پیامبر خدا در روز عید غدیر ، امام علی علیه السلام را به برادری برگزید .

.

1- .مفاتیح الجنان : ص 291 .

ص: 21



ج - صیغه عقد اخوّت ، ایراد محتوایی دارد

د - مکروه بودن اجبار خود بر چیزی

ج صیغه عقد اخوّت ، ایراد محتوایی داردآنچه به عنوان صیغه عقد اخوّت مطرح شده ، از نظر محتوا نیز بی اشکال نیست ؛ زیرا : اوّلاً همان طور که اشاره کردیم ، حقوق برادریِ دینی که در احادیث اسلامی مورد تأکید قرار گرفته ، قابل اسقاط نیست . ثانیا با عنایت به این که آینده انسان ، قابل پیش بینی نیست ، تعهّد شرعی به این که شخص متعهّد ، بدون همراهی او به بهشت نرود ، در صورتی که همراه ، مستحقّ شفاعت نباشد ، صحیح نیست.

د مکروه بودن اجبار خود بر چیزیآخرین نکته ، این است که از منظر احادیث اهل بیت علیهم السلام ، ایجاد تعهّدات وجوبی برای خود ، نه تنها ممدوح نیست ، بلکه مذموم است. (1) بنا بر این ، حاصل بررسی های انجام شده نشان می دهد که ایجاد تعهّد شرعی با صیغه عقد اخوّت مورد اشاره ، اگر مذموم نباشد ، بی تردید ، اقدامی در خور ستایش نخواهد بود.

.

1- .ر . ک : وسائل الشیعه: ج 23 ص 303 (باب ششم : کراهه إیجاب الشی ء علی النفس دائما) .

ص: 22

الفصل الأوّل : تشریع الإخاء الدینی1 / 1المُؤمِنُ أخُو المُؤمِنِالکتاب« إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَهٌ فَأَصْلِحُواْ بَیْنَ أَخَوَیْکُمْ » . (1)

«وَاعْتَصِمُواْ بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِیعًا وَلَا تَفَرَّقُواْ وَاذْکُرُواْ نِعْمَتَ اللَّهِ عَلَیْکُمْ إِذْ کُنتُمْ أَعْدَاءً فَأَلَّفَ بَیْنَ قُلُوبِکُمْ فَأَصْبَحْتُم بِنِعْمَتِهِ إِخْوَانًا » . (2)

« فَإِن تَابُواْ وَأَقَامُواْ الصَّلَاهَ وَ ءَاتَوُاْ الزَّکَاهَ فَإِخْوَانُکُمْ فِی الدِّینِ وَنُفَصِّلُ الْایَاتِ لِقَوْمٍ یَعْلَمُونَ » . (3)

« ادْعُوهُمْ لِابَائِهِمْ هُوَ أَقْسَطُ عِندَ اللَّهِ فَإِن لَّمْ تَعْلَمُواْ ءَابَاءَهُمْ فَإِخْوَانُکُمْ فِی الدِّینِ » . (4)

.

1- .الحجرات : 10.
2- .آل عمران : 103.
3- .التوبه : 11.
4- .الأحزاب : 5.

ص: 23



فصل یکم : تشریع برادریِ دینی
1 / 1 مؤمن ، برادر مؤمن است

فصل یکم : تشریع برادریِ دینی1 / 1مؤمن ، برادر مؤمن استقرآن«در حقیقت ، مؤمنان ، برادران [یکدیگر] اند . پس میان برادرانتان را سازش دهید» .

«و همگی به ریسمان خدا چنگ زنید و پراکنده نشوید ، و نعمت خدا را بر خود یاد کنید ، آن گاه که دشمنان [یکدیگر] بودید ، پس میان دل های شما اُلفت انداخت . پس به نعمت [و لطف] او برادر شدید» .

«پس اگر توبه کردند و نماز برپا داشتند و زکات دادند ، در این صورت ، برادران دینی شما هستند ، و ما آیات [خود] را برای گروهی که می دانند ، به تفصیل بیان می کنیم» .

«آنان را به [نام] پدرانشان بخوانید که این ، نزد خدا عادلانه تر است ، و [حتّی ]اگر پدرانشان را نمی شناسید ، برادران دینی شمایند» .

.


ص: 24

الحدیثوقال علیه السلام وقد سُئل عن الإِیمان:رسول اللّه صلی الله علیه و آله :المُؤمِنُ أخُو المُؤمِنِ ، عَینُهُ ودَلیلُهُ . (1)عنه صلی الله علیه و آله :المُؤمِنُ أخُو المُؤمِنِ . (2)عنه صلی الله علیه و آله :المُسلِمُ أخُو المُسلِمِ . (3)عنه صلی الله علیه و آله :المُسلِمونَ إخوَهٌ ، لا فَضلَ لِأَحَدٍ عَلی أحَدٍ إلّا بِالتَّقوی . (4)سنن أبی داود عن سوید بن حنظله :خَرَجنا نُریدُ رَسولَ اللّهِ صلی الله علیه و آله ومَعَنا وائِلُ بنُ حُجرٍ ، فَأَخَذَهُ عَدُوٌّ لَهُ ، فَتَحَرَّجَ القَومُ أن یَحلِفوا ، وحَلَفتُ أنَّهُ أخی ، فَخَلّی سَبیلَهُ . فَأَتَینا رَسولَ اللّهِ صلی الله علیه و آله فَأَخبَرتُهُ أنَّ القَومَ تَحَرَّجوا أن یَحلِفوا وحَلَفتُ أنَّهُ أخی ، قالَ : صَدَقتَ ، المُسلِمُ أخُو المُسلِمِ . (5)الإمام علیّ علیه السلام :رُبَّ أخٍ لَم تَلِدهُ أُمُّکَ . (6) .

1- .الکافی : ج 2 ص 167 ح 10 عن فضیل بن یسار عن الإمام الباقر علیه السلام و ح 8 عن علیّ بن عقبه عن الإمام الصادق علیه السلام من دون إسناد إلیه صلی الله علیه و آله ، المؤمن : ص 42 ح 95 عن الإمام الصادق علیه السلام ، الأمان : ص 124 عن الإمام الباقر علیه السلام عنه صلی الله علیه و آله ، بحار الأنوار : ج 76 ص 257 ح 51.
2- .صحیح مسلم : ج 2 ص 1034 ح 56 ، السنن الکبری : ج 5 ص 566 ح 10899 ، المعجم الکبیر : ج 17 ص 316 ح 873 کلّها عن عقبه بن عامر ، مسند الشهاب : ج 1 ص 107 ح 126 عن أبی هریره ؛ جامع الأخبار : ص 216 ح 536 ، بحار الأنوار : ج 74 ص 271 ح 11.
3- .صحیح البخاری : ج 6 ص 2550 ح 6551 عن عبداللّه بن عمر ، صحیح مسلم : ج 4 ص 1986 ح 32 عن أبی هریره و ص 1996 ح 58 عن سالم عن أبیه ، سنن أبی داود : ج 3 ص 177 ح 3070 عن قَیْلَه بنت مَخْرَمه ، الطبقات الکبری : ج 7 ص 48 عن عُلاثه بن شجار السلیطی ، کنز العمّال : ج 1 ص 149 ح 741 .
4- .المعجم الکبیر : ج 4 ص 25 ح 3547 ، اُسد الغابه : ج 1 ص 674 الرقم 1045 کلاهما عن حبیب بن خراش العصری ، کنز العمّال : ج 1 ص 149 ح 743 .
5- .سنن أبی داود : ج 3 ص 224 ح 3256 ، مسند ابن حنبل : ج 5 ص 613 ح 16726 ، اُسد الغابه : ج 2 ص 594 الرقم 2345 کلاهما نحوه.
6- .غرر الحکم : ج 4 ص 76 ح 5351 ، عیون الحکم والمواعظ : ص 267 ح 4903 .

ص: 25

حدیثپیامبر خدا صلی الله علیه و آله :مؤمن ، برادر مؤمن و چشم و راه نمای اوست .پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :مؤمن ، برادر مؤمن است.پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :مسلمان ، برادر مسلمان است.پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :مسلمانان ، با هم برادرند . هیچ یک را بر دیگری برتری نیست ، جز به تقوا .سنن أبی داوود به نقل از سُوَید بن حنظله :ما به قصد دیدن پیامبر خدا بیرون رفتیم و وائل بن حُجر نیز با ما بود . یکی از دشمنانش او را گرفت و افراد ، مجبور شدند سوگند بخورند ، و من نیز سوگند خوردم که او ، برادر من است . آن مرد ، دست از وائل برداشت .

چون خدمت پیامبر خدا رسیدیم ، به ایشان گفتم که افراد ، ناچار شدند سوگند یاد کنند و من نیز سوگند خوردم که او برادر من است .

فرمود : «راست گفته ای. مسلمان ، برادر مسلمان است» .امام علی علیه السلام :بسا برادری که از مادر تو زاییده نشده است! .


ص: 26

1 / 2المُؤمِنُ أخُو المُؤمِنِ لِأَبیهِ وأُمّهِالإمام علیّ علیه السلام :صَدیقُکَ أخوکَ لِأَبیکَ وأُمِّکَ ، ولَیسَ کُلُّ أخٍ لَکَ مِن أبیکَ وأُمِّکَ صَدیقَکَ . (1)وقال علیه السلام :الإمام الباقر علیه السلام :المُؤمِنُ أخُو المُؤمِنِ لِأَبیهِ وأُمِّهِ ؛ لِأَنَّ اللّهَ عز و جل خَلَقَ المُؤمِنینَ مِن طینَهِ الجِنانِ ، وأجری فی صُوَرِهِم من ریحِ الجَنَّهِ ؛ فَلِذلِکَ هُم إخوَهٌ لِأَبٍ وأُمٍّ . (2)الکافی عن جابر الجعفی :تَقَبَّضتُ بَینَ یَدَی أبی جَعفَرٍ علیه السلام فَقُلتُ : جُعِلتُ فِداکَ! رُبَّما حَزِنتُ مِن غَیرِ مُصیبَهٍ تُصیبُنی أو أمرٍ یَنزِلُ بی حَتّی یَعرِفَ ذلِکَ أهلی فی وَجهی ، وصَدیقی!

فَقالَ : نَعَم یا جابِرُ ، إنَّ اللّهَ عز و جل خَلَقَ المُؤمِنینَ مِن طینَهِ الجِنانِ وأجری فیهِم من ریحِ روحِهِ (3) ؛ فَلِذلِکَ المُؤمِنُ أخُو المُؤمِنِ لِأَبیهِ وأُمِّهِ ، فَإِذا أصابَ روحا مِن تلکَ الأَرواحِ فی بَلَدٍ مِنَ البُلدانِ حُزنٌ حَزِنَت هذِهِ لِأَنَّها مِنها . (4)فضائل الشیعه عن معاویه الدهنی :قُلتُ لِأَبی عَبدِ اللّهِ علیه السلام : جُعِلتُ فِداکَ ! هذَا الحَدیثُ الَّذی سَمِعتُهُ مِنکَ ما تَفسیرُهُ؟

قالَ : وما هُوَ؟

قُلتُ : إنَّ المُؤمِنَ یَنظُرُ بِنورِ اللّهِ .

فَقالَ : یا مُعاوِیَهُ ، إنَّ اللّهَ خَلَقَ المُؤمِنینَ مِن نورِهِ ، وصَبَغَهُم فی رَحمَتِهِ ، وَاتَّخَذَ میثاقَهُم لَنا فِی الوِلایَهِ عَلی مَعرِفَتِهِ یَومَ عَرَّفَهُم نَفسَهُ ، فَالمُؤمِنُ أخُو المُؤمِنِ لِأَبیهِ وأُمِّهِ ، أبوهُ النّورُ ، وأُمُّهُ الرَّحمَهُ ، إنَّما یَنظُرُ بِذلِکَ النّورِ الَّذی خُلِقَ مِنهُ . (5) .

1- .کتاب من لا یحضره الفقیه : ج 4 ص 390 ح 5834.
2- .الکافی : ج 2 ص 166 ح 7 ، المحاسن : ج 1 ص 227 ح 407 نحوه وکلاهما عن أبی حمزه الثمالی ،المؤمن : ص 39 ح 88 ، بحار الأنوار : ج 74 ص 271 ح 11 .
3- .من ریح روحه : أی من نسیم من روحه الذی نفخه فی الأنبیاء والاُوصیاء کما قال : «وَ نَفَخْتُ فِیهِ مِن رُّوحِی» ، أو من رحمه ذاته ، أو الإضافه بیانیه . شبّه الروح بالریح لسریانه فی البدن ، کما أنّ نسبه النفخ إلیه لذلک ، أی من الروح الذی هو کالریح واجتباه واختاره (مرآه العقول : ج 9 ص 9) .
4- .الکافی : ج 2 ص 166 ح 2 ، المحاسن : ج 1 ص 226 ح 405 ، المؤمن : ص 38 ح 87 کلاهما نحوه ،بحارالأنوار : ج 74 ص 276 ح 6 .
5- .فضائل الشیعه : ص 64 ح 21 ، المحاسن : ج 1 ص 223 ح 396 ، بصائر الدرجات : ص 79 ح 1 کلاهما عن سلیمان بن جعفر الجعفری عن الإمام الرضا علیه السلام نحوه ، بحار الأنوار : ج 67 ص 73 ح 1 .

ص: 27



1 / 2 مؤمن ، برادر پدر و مادریِ مؤمن است

1 / 2مؤمن ، برادر پدر و مادریِ مؤمن استامام علی علیه السلام :دوست تو برادرِ پدری و مادری توست ؛ ولی هر برادری که از پدر و مادر تو آید ، دوست تو نیست.امام باقر علیه السلام :مؤمن ، برادر پدر و مادریِ مؤمن است ؛ زیرا خداوند عز و جل مؤمنان را از گِل بهشت آفرید و در صورت ها [و کالبدها]ی آنان از نسیم بهشت روان ساخت . از این رو، آنان ، برادرانی از یک پدر و مادرند .الکافی به نقل از جابر جعفی :در خدمت امام باقر علیه السلام بودم که ناگاه ، دلم گرفت . گفتم : فدایت شوم! گاه بی آن که مصیبتی به من برسد یا مشکلی برایم پیش آید ، [خود به خود ]اندوهگین می شوم ، به طوری که افراد خانواده ام و دوستانم آن را از چهره ام می فهمند .

فرمود : «آری ، ای جابر! خداوند عز و جل مؤمنان را از گِل بهشت آفرید و از نسیم روح خود ، (1) در آن روان ساخت . به همین دلیل ، مؤمن ، برادر پدری و مادریِ مؤمن است . پس هر گاه در شهری از شهرها به یکی از آن روح ها اندوهی برسد ، دیگر روح ها اندوهگین می شوند ؛ چون او از آنهاست» .فضائل الشیعه به نقل از معاویه دُهنی :به امام صادق علیه السلام گفتم : فدایت شوم! این حدیثی که از شما شنیدم ، تفسیرش چیست؟

فرمود : «کدام حدیث؟» .

گفتم : این که «مؤمن ، با نور خدا می نگرد».

فرمود : «ای معاویه! خداوند ، مؤمنان را از نور خویش آفرید و آنان را در رحمت خود ، غوطه ور ساخت و در آن روز که خود را به آنان شناسانْد ، از آنان بر ولایت ما و معرفت خودش پیمان گرفت . پس مؤمن ، برادر پدری و مادریِ مؤمن است : پدرش نور است و مادرش رحمت ، و در حقیقت ، با همان نوری که از آن آفریده شده است ، می نگرد» .

.

1- .از نسیم روح خود (مِن ریح روحه) یعنی : از نسیمی از همان روحش که در انبیا و اوصیا دمید ، چنان که فرمود : «و در او از روح خودم دمیدم» ، یا به معنای «رحمت ذات خویش» است و یا اضافه «ریح» به «روح» ، اضافه بیانی است و روح را به دلیل سریانش در بدن ، به نسیم تشبیه فرموده است . نسبت «نفخ (دمیدن)» به خودش نیز به همین دلیل است ؛ یعنی از روحی که مانند نسیم است ، در او دمید و او را برگزید (مرآه العقول : ج 9 ص 9) .

ص: 28

عدّه الداعی عن عبد المؤمن الأنصاری :دَخَلتُ عَلی أبِی الحَسَنِ موسَی بنِ جَعفَرٍ علیه السلام وعِندَهُ مُحَمَّدُ بنُ عَبدِ اللّهِ الجَعفَرِیُّ فَتَبَسَّمتُ إلَیهِ ، فَقالَ علیه السلام : أتُحِبُّهُ؟

فَقُلتُ : نَعَم ، وما أحبَبتُهُ إلّا لَکُم .

فَقالَ علیه السلام : هُوَ أخوکَ ، وَالمُؤمِنُ أخُو (1) المُؤمِنِ لِأَبیهِ وأُمِّهِ ، مَلعونٌ مَلعونٌ مَنِ اتَّهَمَ أخاهُ ، مَلعونٌ مَلعونٌ مَن غَشَّ أخاهُ ، مَلعونٌ مَلعونٌ مَن لَم یَنصَح أخاهُ ، مَلعونٌ مَلعونٌ مَنِ استَأثَرَ عَلی أخیهِ ، مَلعونٌ مَلعونٌ مَنِ احتَجَبَ عَن أخیهِ ، مَلعونٌ مَلعونٌ مَنِ اغتابَ أخاهُ (2) . (3)الإمام العسکری علیه السلام فی کِتابِهِ إلی أهلِ قُمَّ وآبَه (4) :إنَّ اللّهَ تَعالی بِجودِهِ ورَأفتِهِ قَد مَنَّ عَلی عِبادِهِ بِنَبِیِّهِ مُحَمَّدٍ صلی الله علیه و آله بَشیرا ونَذیرا ، ووَفَّقَکُم لِقَبولِ دینِهِ وأکرَمَکُم بِهِدایَتِهِ . . . فَلَم تَزَل نِیَّتُنا مُستَحکَمَهٌ ، ونُفوسُنا إلی طیبِ آرائِکُم ساکِنَهٌ ، [ و ] (5) القَرابَهُ الرّاسِخَهُ بَینَنا وبَینَکُم قَوِیَّهٌ ، وَصِیَّهٌ أوصی بِها أسلافُنا وأسلافُکُم ، وعَهدٌ عُهِدَ إلی شُبّانِنا ومَشایِخِکُم ، فَلَم یَزَل عَلی جُملَهٍ کامِلَهٍ مِنَ الاِعتِقادِ ، لِما جَمَعَنَا اللّهُ عَلَیهِ مِنَ الحالِ القَریبَهِ ، وَالرَّحِمِ الماسَّهِ ، یَقولُ العالِمُ سَلامُ اللّهِ عَلَیهِ إذ یَقولُ : المُؤمِنُ أخُو المُؤمِنِ لِأُمِّهِ وأبیهِ . (6) .

1- .فی الطبعه المعتمده : «أخ» ، وما أثبتناه من طبعه مؤسّسه المعارف .
2- .فی المصدر : «أخیه» ، والتصویب من أعلام الدین وبحار الأنوار.
3- .عدّه الداعی : ص 174 ، أعلام الدین : ص 305 نحوه ، بحار الأنوار : ج 74 ص 236 ح 38.
4- .آبه : قریه فی جنوب ساوه ، وتبعد عنها ثلاثه فراسخ وتعرف بین العامّه ب«آوه» (معجم البلدان : ج 1 ص 50) .
5- .هذه الزیاده أثبتناها من بحار الأنوار .
6- .المناقب لابن شهر آشوب : ج 4 ص 425 ، بحار الأنوار : ج 50 ص 317 ح 14.

ص: 29

عُدّه الداعی به نقل از عبد المؤمن انصاری :بر امام کاظم علیه السلام وارد شدم . محمّد بن عبد اللّه جعفری در حضور ایشان بود . به او تبسّمی کردم . امام علیه السلام فرمود : «او را دوست می داری؟» .

گفتم : آری ، و او را جز به خاطر شما دوست نمی دارم.

فرمود : «او برادر توست . مؤمن ، برادر پدری و مادریِ مؤمن است . ملعون است، ملعون است کسی که به برادرش تهمت بزند . ملعون است ، ملعون است کسی که با برادرش دغلی کند . ملعون است ، ملعون است کسی که خیرخواه برادرش نباشد . ملعون است ، ملعون است کسی که چیزی را به انحصار خودش در آورد و آن را از برادرش دریغ نماید . ملعون است ، ملعون است کسی که خود را از دسترس برادرش دور نگه دارد . ملعون است ، ملعون است کسی که از برادرش غیبت کند» .امام عسکری علیه السلام در نامه اش به مردم قم و آبه (1) :خداوند متعال ، از سرِ جود و مِهر ، با فرستادن پیامبرش محمّد صلی الله علیه و آله به عنوان نوید دهنده و هشدار دهنده ، بر بندگانش

منّت نهاد ، و به شما توفیق پذیرفتن دینش را داد ، و شما را به هدایتش مفتخر ساخت . پس ، نیّت ما در باره درستی آرای شما ، همواره استوار است و [از این بابت، ]آسوده خاطریم و قرابت میان ما و شما ، محکم است . این ، سفارشی است که گذشتگان ما و گذشتگان شما بدان توصیه کرده اند، و عهدی است که با جوانان ما و پیران شما شده است . پس پیوسته به واسطه خویشاوندیِ نزدیکی که خداوند ، ما را بر آن گِرد آورده است ، بر اعتقاد کامل هستید . عالِم (امام کاظم علیه السلام ) که درود خدا بر او باد می فرماید : «مؤمن ، برادر مؤمن است ، از یک مادر و پدر» . .

1- .آبه یا آوه ، قریه ای است در سه فرسخی ساوه ، بر کناره جادّه باستانی قم به ساوه ، که مردم آن، از دیر زمان، به تشیّع ، شناخته می شدند .

ص: 30

1 / 3مَثَلُ المُجتَمَعِ الدِّینِیِّ مَثَلُ الجَسَدِ الواحِدِرسول اللّه صلی الله علیه و آله :تَرَی المُؤمِنینَ فی تَراحُمِهِم وتَوادِّهِم وتَعاطُفِهِم کَمَثَلِ الجَسَدِ ؛ إذَا اشتَکی عُضوا تَداعی لَهُ سائِرُ جَسَدِهِ بِالسَّهَرِ وَالحُمّی . (1)عنه صلی الله علیه و آله :یَنبَغی لِلمُؤمِنینَ أن یَکونوا فیما بَینَهُم کَمَنزِلَهِ رَجُلٍ واحِدٍ ، إذَا اشتَکی عُضوٌ مِن جَسَدِهِ تَداعی سائِرُ جَسَدِهِ . (2)عنه صلی الله علیه و آله :مَثَلُ الأَخَوَینِ مَثَلُ الیَدَینِ تَغسِلُ إحداهُمَا الاُخری . (3)الإمام الصادق علیه السلام :المُؤمِنُ أخُو المُؤمِنِ کَالجَسَدِ الواحِدِ ، إنِ اشتَکی شَیئا مِنهُ وَجَدَ ألَمَ ذلِکَ فی سائِرِ جَسَدِهِ (4) ، وأرواحُهُما مِن روحٍ واحِدَهٍ ، وإنَّ روحَ المُؤمِنِ لَأَشَدُّ اتِّصالاً بِروحِ اللّهِ مِن اتِّصالِ شُعاعِ الشَّمسِ بِها . (5) .

1- .صحیح البخاری : ج 5 ص 2238 ح 5665 ، صحیح مسلم : ج 4 ص 1999 ح 66 ، مسند ابن حنبل : ج6 ص 378 ح 18401 وفیه «شیء» بدل «عُضواً» ، السنن الکبری : ج 3 ص 493 ح 6430 وفیه «مثل» بدل «تری» کلّها عن النعمان بن بشیر ، کنز العمّال : ج 1 ص 149 ح 737 ؛ المؤمن : ص 39 ح 92 عن الإمام الصادق علیه السلام نحوه ، بحار الأنوار : ج 74 ص 274 ح 19 .
2- .کنزالعمّال : ج 1 ص 154 ح 766 نقلاً عن المعجم الکبیر عن النعمان بن بشیر وراجع: مسند ابن حنبل : ج 7 ص91 ح 19368 .
3- .إحیاء العلوم : ج 2 ص 251 ؛ مستدرک الوسائل : ج 9 ص 59 ح 10167 نقلاً عن أبی القاسم الکوفی فی کتاب الأخلاق وفیه «المؤمنان کالیدین...» بدل صدره وراجع: تاریخ دمشق : ج 21 ص 444 .
4- .قال المجلسی قدس سره : قوله : «إن اشتکی» الظاهر أنّه بیان للمشبّه به ، والضمیر المستتر فیه وفی «وجد» راجعان إلی المرء أو الإنسان أو الروح الذی یدلّ علیه الجسد ، وضمیر «منه» راجع إلی الجسد (مرآه العقول : ج 9 ص 12).
5- .الکافی : ج 2 ص 166 ح 4 ، مصادقه الإخوان : ص 151 ح 2 کلاهما عن أبی بصیر ، الاختصاص : ص 32 ، المؤمن : ص 38 ح 86 وفیهما «روح اللّه » بدل «روح واحده» ، بحار الأنوار : ج 61 ص 148 ح 25 .

ص: 31



1 / 3 جامعه دینی ، همانند پیکری واحد است

1 / 3جامعه دینی ، همانند پیکری واحد استپیامبر خدا صلی الله علیه و آله :مؤمنان را در مهربانی و دوستی و مهرورزی نسبت به یکدیگر ، همانند یک پیکر می بینی که هر گاه عضوی از آن به درد آید ، دیگر اعضای پیکر ، در بی خوابی کشیدن و تب ، با آن ، همنوایی و همدردی می کنند.پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :مؤمنان ، شایسته است با یکدیگر همانند یک تن باشند که هر گاه عضوی از بدن او به درد آید ، دیگر اعضای بدنش با آن ، همنوایی می کنند.پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :حکایت دو برادر ، حکایت دو دست است که یکی ، دیگری را می شوید.امام صادق علیه السلام :مؤمن ، برادر مؤمن است و همانند یک پیکرند که اگر عضوی از آن به

درد آید ، سایر اعضایش نیز آن درد را در خود ، احساس می کنند . روح آن دو مؤمن ، از یک روح است و اتّصال روح مؤمن به روح خداوند ، بیشتر از اتّصال پرتو خورشید به خورشید است.

.


ص: 32

عنه علیه السلام :إنَّمَا المُؤمِنونَ إخوَهٌ بَنو أبٍ وأُمٍّ ، وإذا ضَرَبَ عَلی رَجُلٍ مِنهُم عِرقٌ سَهِرَ لَهُ الآخَرونَ . (1)الزهد لابن المبارک عن عمّار بن یاسر :قالَ [ موسی علیه السلام ] : یا رَبِّ ، أخبِرنی بِأَحَبِّ خَلقِکَ إلَیکَ .

قالَ : لِمَ ؟

قالَ : لِاُحِبَّهُ لَکَ .

قالَ : سَاُحَدِّثُکَ : رَجُلٌ فی طَرَفٍ مِنَ الأَرضِ یَعبُدُنی ویَسمَعُ بِهِ أخٌ لَهُ فی طَرَفِ الأَرضِ الاُخری لا یَعرِفُهُ ، فَإِن أصابَتهُ مُصیبَهٌ فَکَأَنَّما أصابَتهُ ، وإن شاکَتهُ شَوکَهٌ فَکَأَنَّما شاکَتهُ ، لا یُحِبُّهُ إلّا لی ، فَذلِکَ أَحَبُّ خَلقی إلَیَّ . (2) .

1- .الکافی : ج 2 ص 165 ح 1 عن المفضّل بن عمر ، المؤمن : ص 38 ح 84 ، بحار الأنوار : ج 74 ص 264 ح 4 .
2- .الزهد لابن المبارک : ص 118 ح 351 ، تاریخ دمشق : ج 61 ص 144 ، الزهد لابن حنبل : ص 110 نحوه .

ص: 33

امام صادق علیه السلام :مؤمنان برادرند و فرزندان یک پدر و مادرند . هر گاه در یکی از آنان رگی [از درد] بزند ، دیگران نیز برای او بی خوابی می کشند.الزهد، ابن مبارک به نقل از عمّار یاسر :[موسی علیه السلام ] گفت : پروردگار من! مرا از محبوب ترین آفریده ات در نزد خود ، آگاه فرما.

خداوند فرمود : «چرا؟» .

گفت : تا من نیز دوستش بدارم.

خداوند فرمود : «به تو می گویم . مردی در گوشه ای از زمین ، مرا عبادت می کند ، و در گوشه دیگری از زمین ، برادری از برادرانش فقط نام او را می شنود ، ولی [از نزدیک،] او را نمی شناسد . پس اگر مصیبتی به وی برسد ، چنان است که به او رسیده است ، و اگر خاری در پای وی فرو رود ، انگار که در پای او خَلیده است ، و او ، وی را جز به خاطر من ، دوست نمی دارد . این است محبوب ترین آفریده ام در نزد من» . .


ص: 34

الفصل الثانی : تأکید الإخاء الدینی2 / 1قِیمهُ الإِخاءِ فی اللّه عزّوجلِّرسول اللّه صلی الله علیه و آله :مَا استَفادَ امرُؤٌ مُسلِمٌ فائِدَهً بَعدَ فائِدَهِ الإِسلامِ مِثلَ أخٍ یَستَفیدُهُ فِی اللّهِ عز و جل . (1)عنه صلی الله علیه و آله لِرَجُلٍ :ألا أدُلُّکَ عَلی مِلاکِ هذَا الأَمرِ الَّذی تُصیبُ بِهِ خَیرَ الدُّنیا وَ الآخِرَهِ ؟ عَلَیکَ بِمُجالَسَهِ أهلِ الذِّکرِ ، و إذا خَلَوتَ فَحَرِّک لِسانَکَ مَا استَطَعتَ بِذِکرِ اللّهِ عز و جل ، و أحبِب فِی اللّهِ ، و أبغِض فِی اللّهِ . (2)عنه صلی الله علیه و آله :أمّا عَلامَهُ البارِّ فَعَشَرَهٌ : یُحِبُّ فِی اللّهِ ، و یُبغِضُ فِی اللّهِ ، و یُصاحِبُ فِی اللّهِ ، و یُفارِقُ فِی اللّهِ ، و یَغضَبُ فِی اللّهِ ، و یَرضی فِی اللّهِ ، و یَعمَلُ فِی اللّهِ ، و یَطلُبُ إلَیهِ ، ویَخشَعُ للّهِِ خائِفا مَخوفا طاهِرا مُخلِصا مُستَحیِیا مُراقِبا ، و یُحسِنُ فِی اللّهِ . (3) .

1- .الأمالی للطوسی : ص 47 ح 57 ، بشاره المصطفی : ص 72 کلاهما عن أبی العبّاس الفضل بن عبد الملک عن الإمام الصادق عن آبائه علیهم السلام ، تنبیه الخواطر : ج 2 ص 179 عن الإمام الصادق عن آبائه علیهم السلام عنه صلی الله علیه و آله ، بحار الأنوار : ج 74 ص 275 ح 3 .
2- .تاریخ دمشق : ج 13 ص 317 ح 3285 ، حلیه الأولیاء : ج 1 ص 367 الرقم 72 عن الحسن بن أبی رزین ، کنز العمّال : ج 15 ص 837 ح 43329 .
3- .تحف العقول : ص 21 ، بحار الأنوار : ج 1 ص 121 .

ص: 35



فصل دوم : تأکید بر برادریِ دینی
2 / 1 ارزش برادری برای خدا

فصل دوم : تأکید بر برادریِ دینی2 / 1ارزش برادری برای خداپیامبر خدا صلی الله علیه و آله :هیچ مرد مسلمانی ، بعد از فایده اسلام ، فایده ای همانند به دست آوردن برادری دینی نبرده است .پیامبر خدا صلی الله علیه و آله خطاب به مردی :آیا تو را به اساس این امر (دین) که به واسطه آن به خیر دنیا و آخرت می رسی ، راه نمایی نکنم؟ بر تو باد همنشینی با اهل ذکر ، و [ این که ] هر گاه تنها شدی ، تا توانستی ، زبانت را به ذکر خداوند عز و جل بجنبان ، و به خاطر خدا ، دوست بدار ، و به خاطر خدا ، دشمن بدار.پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :امّا نشانه نیکوکار، ده چیز است: برای خدا دوست می دارد؛ برای خدا دشمنی می ورزد ؛ برای خدا رفاقت می کند ؛ برای خدا جدا می شود ؛ برای خدا به خشم می آید ؛ برای خدا خشنود می شود ؛ برای خدا کار می کند و خداجوست ؛ در برابر خداوند ، خاشع و ترسان و هراسان است ؛ پاک و بااخلاص و باحیا و اهل مراقبت است ؛ و برای خدا احسان می کند.

.


ص: 36

عنه صلی الله علیه و آله :طوبی لِلمُتَحابّینَ فِی اللّهِ . (1)عنه صلی الله علیه و آله :ما أحَبَّ عَبدٌ عَبدا للّهِِ عز و جل إلّا أکرَمَ رَبَّهُ عز و جل . (2)عنه صلی الله علیه و آله :لَو أنَّ عَبدَینِ تَحابّا فِی اللّهِ عز و جل واحِدٌ فِی المَشرِقِ وآخَرُ فِی المَغرِبِ لَجَمَعَ اللّهُ بَینَهُما یَومَ القِیامَهِ ، یَقولُ : هذَا الَّذی کُنتَ تُحِبُّهُ فِیَّ . (3)الإمام علیّ علیه السلام :مَن آخی فِی اللّهِ غَنِمَ . مَن آخی فِی الدُّنیا حُرِمَ . (4)عنه علیه السلام :خَیرُ الإِخوانِ مَن کانَت فِی اللّهِ مَوَدَّتُهُ . (5)عنه علیه السلام :وآخِ الإِخوانَ فِی اللّهِ ، و أحِبَّ الصّالِحَ لِصَلاحِهِ . (6)عنه علیه السلام :بِالتَّواخی فِی اللّهِ تُثمِرُ الاُخُوَّهُ . (7)عنه علیه السلام :وَقِّرُوا اللّهَ سُبحانَهُ ، وَ اجتَنِبوا مَحارِمَهُ ، و أحِبّوا أحِبّاءَهُ . (8)عنه علیه السلام :المَوَدَّهُ فِی اللّهِ أقرَبُ نَسَبٍ . (9)عنه علیه السلام :المَوَدَّهُ فِی اللّهِ أکمَلُ النَّسَبَینِ . (10) .

1- .الخصال : ص639 ح13 عن سهیل بن غزوان البصری عن الإمام الصادق علیه السلام ، الأمالی للمفید : ص252 ح1، المحاسن : ج1 ص413 ح944 کلاهما عن محمّد بن عجلان عن الإمام الصادق علیه السلام ، روضه الواعظین : ص 457 عن الإمام الصادق علیه السلام عنه صلی الله علیه و آله ، بحار الأنوار : ج 74 ص 353 ح 25 .
2- .مسند ابن حنبل : ج 8 ص 289 ح 22292 عن أبی اُمامه ، کنز العمّال : ج 9 ص 4 ح 24647 .
3- .شُعب الإیمان : ج 6 ص 492 ح 9022 عن أبی هریره ، کنز العمّال : ج 9 ص 4 ح 24646 ؛ جامع الأخبار : ص 352 ح 977 ولیس فیه ذیله ، بحار الأنوار : ج 69 ص 252 ح 32 .
4- .غرر الحکم : ج5 ص159 ح7776 و7777 ، عیون الحکم والمواعظ : ص 452 ح 8076 و8077 .
5- .غرر الحکم : ج 3 ص 433 ح 5017 ، عیون الحکم والمواعظ : ص 240 ح 4574 .
6- .الأمالی للمفید : ص 222 ، الأمالی للطوسی : ص 8 ح 8 کلاهما عن الفجیع العقیلی عن الإمام الحسن علیه السلام ، بحار الأنوار : ج 74 ص 275 ح 2 .
7- .غرر الحکم : ج 3 ص 208 ح 4225 .
8- .غرر الحکم : ج 6 ص 234 ح 10103 ، عیون الحکم والمواعظ : ص 504 ح 9235 نحوه .
9- .غرر الحکم : ج 1 ص 369 ح 1402 ، عیون الحکم والمواعظ : ص 27 ح 351 ولیس فیه «فی اللّه » .
10- .غرر الحکم : ج 2 ص 21 ح 1649 .

ص: 37

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :خوشا به حال آنان که برای خدا یکدیگر را دوست می دارند!پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :هیچ بنده ای به خاطر خدای عز و جل بنده ای را دوست نداشت ، مگر آن که [ با این کار ، ] پروردگارش عز و جل را گرامی داشت.پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :اگر دو بنده ، یکی در مشرق و دیگری در مغرب ، به خاطر خداوند عز و جل یکدیگر را دوست بدارند ، خداوند ، در روز قیامت ، آن دو را نزد هم می آورد و می فرماید : «این ، همان کسی است که به خاطر من دوستش می داشتی» .امام علی علیه السلام :هر که به خاطر خدا برادری کرد ، سود بُرد ، و هر که برای دنیا برادری [و رفاقت] کرد ، ناکام مانْد .امام علی علیه السلام :بهترینِ برادران ، آن برادری است که دوستی اش به خاطر خدا باشد.امام علی علیه السلام :با برادران به خاطر خدا برادری کن ، و انسان نیک را به خاطر نیک بودنش دوست بدار.امام علی علیه السلام :با برادری ورزیدن به خاطر خداست که برادری به بار می نشیند.امام علی علیه السلام :خداوند سبحان را ارج نهید ، از حرام هایش دوری کنید و دوستانش را دوست بدارید.وقال علیه السلام لرجل سأَله أَن یعظه:امام علی علیه السلام :دوستی به خاطر خدا ، نزدیک ترین خویشاوندی است.امام علی علیه السلام :دوستی به خاطر خدا ، کامل ترین خویشاوندی است. .


ص: 38

عنه علیه السلام :المَوَدَّهُ فِی اللّهِ آکَدُ مِن وَشیجِ الرَّحِمِ . (1)ومن کلام له علیه السلام لکُمَیْل بن زیاد النخعی:عنه علیه السلام :جِماعُ الخَیرِ فِی المُوالاهِ فِی اللّهِ وَ المُعاداهِ فِی اللّهِ ، وَ المَحَبَّهِ فِی اللّهِ وَ البُغضِ فِی اللّهِ . (2)عنه علیه السلام :طوبی لِمَن أخلَصَ للّهِِ عِلمَهُ و عَمَلَهُ ، و حُبَّهُ و بُغضَهُ ، و أخذَهُ وتَرکَهُ ، و کَلامَهُ و صَمتَهُ . (3)تحف العقول :قالَ [ الباقِرُ علیه السلام ] : مَنِ استَفادَ أخا فِی اللّهِ عَلی إیمانٍ بِاللّهِ ، و وَفاءٍ بِإِخائِهِ ؛ طَلَبا لِمَرضاهِ اللّهِ فَقَد استَفادَ شُعاعا مِن نورِ اللّهِ ، و أمانا مِن عَذابِ اللّهِ ، و حُجَّهً یُفلِجُ (4) بِها یَومَ القِیامَهِ ، و عِزّا باقِیا ، و ذِکرا نامِیا ؛ لِأَنَّ المُؤمِنَ مِنَ اللّهِ عز و جللا مَوصولٌ و لا مَفصولٌ .

قیلَ لَهُ علیه السلام : ما مَعنی لا مَفصولٌ و لا مَوصولٌ ؟ قالَ : لا مَوصولٌ بِهِ أنَّهُ هُوَ ، ولا مَفصولٌ مِنهُ أنَّهُ مِن غَیرِهِ . (5)الإمام الصادق علیه السلام :قَد یَکونُ حُبٌّ فِی اللّهِ و رَسولِهِ ، و حُبٌّ فِی الدُّنیا ؛ فَما کانَ فِی اللّهِ ورَسولِهِ فَثَوابُهُ عَلَی اللّهِ ، و ما کانَ فِی الدُّنیا فَلَیسَ بِشَیءٍ . (6)عنه علیه السلام لِأَصحابِهِ :اِتَّقُوا اللّهَ ، و کونوا إخوَهً بَرَرَهً ، مُتَحابّینَ فِی اللّهِ مُتَواصِلینَ مُتَراحِمینَ ، تَزاوَروا و تَلاقَوا و تَذاکَروا أمرَنا و أحیوهُ . (7) .

1- .غرر الحکم : ج 1 ص 397 ح 1538 .
2- .غرر الحکم : ج 3 ص 371 ح 4781 ، عیون الحکم والمواعظ : ص 223 ح 4348 .
3- .غرر الحکم : ج 4 ص 243 ح 5964 ، عیون الحکم والمواعظ : ص 314 ح 5483 .
4- .فَلَجَ : ظَفِر بما طَلَب . وفَلَجَ بحُجّته : أثبتَها. وأفلَجَ اللّه ُ حُجّتَه : أظهرها (المصباح المنیر : ص 480 «فلج») .
5- .تحف العقول : ص 295 ، بحار الأنوار : ج 78 ص 175 ح 32 .
6- .الکافی : ج 2 ص 127 ح 13 ، المحاسن : ج 1 ص 414 ح 948 کلاهما عن بشیر الکناسی و ص 263 ح 506 ، تفسیر العیّاشی : ج 1 ص 167 ح 26 وفیه «حبّا للّه وفی اللّه » بدل «حبّ فی اللّه » وکلاهما عن بشیر الدهّان ، مصادقه الإخوان : ص 154 ح 1 ، بحار الأنوار : ج 27 ص 94 ح 56 .
7- .الکافی : ج 2 ص 175 ح 1 ، مصادقه الإخوان : ص 137 ح 8 ، تنبیه الخواطر : ج 2 ص 179 بزیاده «متواضعین» بعد «متواصلین» وکلّها عن شعیب العقرقوفی ، الأمالی للطوسی : ص 60 ح 87 عن أبی عبید ، بحار الأنوار : ج 74 ص 401 ح 45 .

ص: 39

امام علی علیه السلام :دوستی به خاطر خدا ، محکم تر از پیوند خویشاوندی است.امام علی علیه السلام :دوستی به خاطر خدا ، دشمنی به خاطر خدا ، و مهرورزی و کین ورزی به خاطر خدا ، کانون خوبی هاست.امام علی علیه السلام :خوشا به حال کسی که علم و عملش را ، و دوستی و نفرتش را ، و گرفتن و وا نهادنش را ، و سخن گفتن و سکوتش را برای خداوند ، خالص گرداند!تحف العقول :[امام باقر علیه السلام ] فرمود : «هر که برای خدا بر پایه ایمان به خدا و وفاداری به برادری اش و به قصد جلب خشنودی خدا، برادری به دست آورد ، هر آینه ، پرتوی از نور خدا ، و امانی از عذاب خدا، و حجّتی که در روز قیامت با آن پیروز گردد ، و عزّتی پایدار ، و نامی فزاینده ، به دست آورده است ؛ چرا که مؤمن ، نه به خداوند عز و جل ، پیوسته است و نه از او گسسته» .

گفته شد : نه گسسته است و نه پیوسته ، یعنی چه ؟

فرمود : «به او چندان پیوسته نیست که خودِ او باشد ، و از او چندان گسسته نیست که از جز او باشد» .امام صادق علیه السلام :گاهی دوستی برای خدا و پیامبر اوست و [گاهی] برای دنیا . آنچه برای خدا و پیامبرش باشد ، ثواب آن بر عهده خداست ، و آنچه برای دنیا باشد ، ارزشی (ثوابی) ندارد.امام صادق علیه السلام خطاب به یارانش :از خدا پروا کنید و برادرانی نیکوکار باشید . به

خاطر خدا ، یکدیگر را دوست بدارید ، با هم ارتباط داشته باشید ، به هم مهر بورزید ، به دیدار و ملاقات یکدیگر بروید ، و در باره قضیّه ما (امامت و ولایت) ، گفتگو کنید و آن را زنده بدارید. .


ص: 40

عنه علیه السلام :مِن حُبِّ الرَّجُلِ دینَهُ حُبُّهُ إخوانَهُ . (1)عنه علیه السلام :مِن فَضلِ الرَّجُلِ عِندَ اللّهِ مَحَبَّتُهُ لِاءخوانِهِ . (2)الکافی عن حفص بن البختریّ :کُنتُ عِندَ أبی عَبدِ اللّهِ علیه السلام ودَخَلَ عَلَیهِ رَجُلٌ ، فَقالَ لی : تُحِبُّهُ ؟

فَقُلتُ : نَعَم .

فَقالَ لی : ولِمَ لا تُحِبُّهُ وهُوَ أخوکَ ، وشَریکُکَ فی دینِکَ ، وعَونُکَ عَلی عَدُوِّکَ ، ورِزقُهُ عَلی غَیرِکَ ! (3)الإمام الرضا علیه السلام :لِکُلِّ أخَوَینِ فِی اللّهِ لِباسٌ وهَیئَهٌ یُشبِهُ هَیئَهَ صاحِبِهِ ، وهُم یُعرَفونَ بِذلِکَ ، حَتّی یُدخَلوا فی دارِ اللّهِ عز و جل ، فَیَقولُ اللّهُ تَبارَکَ وتَعالی : مَرحَبا بِعَبیدی وخَلقی وزُوّاری وَالمُتَحابّینَ فِیَّ فی مَحَلِّ کَرامَتی . (4)2 / 2وُجُوبُ الحُبِّ فی اللّه عزّوجلِّوقال علیه السلام ، وقد رجع من صفین ، فأَشرف علی ارسول اللّه صلی الله علیه و آله :الحُبُّ فِی اللّهِ فَریضَهٌ ، وَ البُغضُ فِی اللّهِ فَریضَهٌ . (5) .

1- .الخصال : ص 3 ح 4 ، مصادقه الإخوان : ص 181 ح 1 کلاهما عن الفضیل بن یسار ، الاختصاص : ص 31 ، بحار الأنوار : ج 69 ص 237 ح 6 .
2- .ثواب الأعمال : ص 220 عن جمیل بن درّاج ، بحار الأنوار : ج 74 ص 397 ح 29 .
3- .الکافی : ج 2 ص 166 ح 6 ، بحارالأنوار : ج 74 ص 271 ح 10 .
4- .جامع الأخبار : ص 323 ح 911 .
5- .جامع الأخبار : ص 352 ح 980 عن أنس ، بحار الأنوار : ج 69 ص 252 ح 32 ؛ الفردوس : ج 2 ص 156 ح 2787 عن أنس ، کنز العمّال : ج 9 ص 11 ح 24688 .

ص: 41



2 / 2 وجوب دوستی برای خدا

امام صادق علیه السلام :دوست داشتن برادران ، از دینْ دوستی آدمی است.امام صادق علیه السلام :یکی از امتیازات آدمی در نزد خداوند ، مهرورزی او به برادرانش است.الکافی به نقل از حفص بن بَختری :در خدمت امام صادق علیه السلام بودم که مردی وارد شد . امام علیه السلام به من فرمود : «او را دوست می داری؟» .

گفتم : آری.

فرمود : «چرا دوستش نداشته باشی ، در حالی که او برادر تو ، و شریک در دین تو ، و یاور تو در برابر دشمن توست و روزی اش هم بر عهده دیگری است؟!» .امام رضا علیه السلام :برای هر یک از دو برادر دینی ، جامه ای و هیئتی شبیه هیئت آن دیگری است و آنان به آن هیئت ، شناخته می شوند تا آن که به خانه خداوند عز و جل برده شوند . پس خداوند متعال می فرماید : «به جایگاه کرامت من ، خوش آمدید ، ای بندگان و آفریدگان و میهمانان من ، و ای کسانی که به خاطر من به یکدیگر مهر می ورزیدید!» .2 / 2وجوب دوستی برای خداپیامبر خدا صلی الله علیه و آله :دوستی برای خدا ، یک فریضه است ، و دشمنی برای خدا [نیز ]یک فریضه .

.


ص: 42

الإمام علیّ علیه السلام :واصِلوا مَن تُواصِلونَهُ فِی اللّهِ ، وَ اهجُروا مَن تَهجُرونَهُ فِی اللّهِ سُبحانَهُ . (1)عنه علیه السلام :وادّوا مَن تُوادّونَهُ فِی اللّهِ ، و أبغِضوا مَن تُبغِضونَهُ فِی اللّهِ سُبحانَهُ . (2)الإمام الصادق علیه السلام :حُبُّ أولِیاءِ اللّهِ وَ الوِلایَهُ لَهُم واجِبَهٌ ، وَ البَراءَهُ مِن أعدائِهِم واجِبَهٌ . (3)الإمام الرضا علیه السلام :حُبُّ أولِیاءِ اللّهِ تَعالی واجِبٌ ، و کَذلِکَ بُغضُ أعداءِ اللّهِ وَ البَراءَهُ مِنهُم و مِن أئِمَّتِهِم . (4)2 / 3الإِیمانُ حُبٌّ وبُغضٌرسول اللّه صلی الله علیه و آله :هَلِ الدِّینُ إلَا الحُبُّ وَالبُغضُ ؟! قالَ اللّهُ عز و جل : «قُلْ إِن کُنتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُونِی یُحْبِبْکُمُ اللَّهُ» (5) . (6)الإمام علیّ علیه السلام فی صِفَهِ العُلَماءِ :اِعلَموا أنَّ عِبادَ اللّهِ المُستَحفَظینَ عِلمَهُ یَصونونَ مَصونَهُ ، ویُفَجِّرونَ عُیونَهُ ، یَتَواصَلونَ بِالوِلایَهِ ، ویَتَلاقَونَ بِالمَحَبَّهِ ، ویَتَساقَون بِکَأسٍ رَوِیَّهٍ ، ویَصدُرونَ (7) بِرِیَّهٍ (8) ، لا تَشوبُهُمُ الرّیبَهُ ، ولا تُسرِعُ فیهِمُ الغیبَهُ . عَلی ذلِکَ عَقَدَ خَلقَهُم وأخلاقَهُم ، فَعَلَیهِ یَتَحابّونَ ، وبِهِ یَتَواصَلونَ . (9) .

1- .غرر الحکم : ج 6 ص 238 ح 10120 ، عیون الحکم والمواعظ : ص 504 ح 9233 .
2- .غرر الحکم : ج 6 ص 238 ح 10119 ، عیون الحکم والمواعظ : ص 504 ح 9232 .
3- .الخصال : ص 607 ح 9 عن الأعمش ، بحار الأنوار : ج 27 ص 52 ح 3 .
4- .عیون أخبار الرضا علیه السلام : ج 2 ص 124 عن الفضل بن شاذان .
5- .آل عمران : 31 .
6- .المستدرک علی الصحیحین : ج 2 ص 319 ح 3148 ، حلیه الأولیاء : ج 8 ص 368 الرقم 447 کلاهما عن عائشه ، کنز العمّال : ج 3 ص 476 ح 7504 ؛ الخصال : ص 21 ح 74 عن سعید بن یسار عن الإمام الصادق علیه السلام ، تفسیر العیّاشی : ج 1 ص 167 ح 27 عن برید بن معاویه عن الإمام الباقر علیه السلام ، دعائم الإسلام : ج 1 ص 71 عن الإمام الباقر علیه السلام .
7- .الصَّدَر : رجوع المسافر من مقصده والشاربه من الوِرد (النهایه : ج 3 ص 15 «صدر») .
8- .الرِّیّ : مصدر رَویَ یَروی وهو ریّان (العین : ص 333 «روی») .
9- .نهج البلاغه : الخطبه 214 ، بحار الأنوار : ج 69 ص 311 ح 32 .

ص: 43



2 / 3 ایمان ، همان دوست داشتن و دشمن داشتن است

امام علی علیه السلام :چون با کسی ارتباط برقرار می کنید ، به خاطر خدا ارتباط داشته باشید ، و چون از کسی دوری می کنید ، به خاطر خدا ، دوری کنید.امام علی علیه السلام :با هر که دوستی می کنید ، به خاطر خدا دوستی کنید ، و با هر که دشمنی می ورزید ، به خاطر خدا دشمنی ورزید.وقال علیه السلام وقد توفی سهل بن حُنَیْفٍ الأنصامام صادق علیه السلام :دوست داشتن اولیای خدا و پیوند داشتن با آنان ، واجب است ، و بیزاری جستن از دشمنان آنان نیز واجب.امام رضا علیه السلام :دوست داشتن اولیای خداوند متعال، واجب است ، و همین طور ، نفرت داشتن از دشمنان خدا و بیزاری جستن از آنان و از پیشوایانشان.2 / 3ایمان ، همان دوست داشتن و دشمن داشتن استپیامبر خدا صلی الله علیه و آله :آیا دین ، چیزی جز دوست داشتن و دشمن داشتن است؟! خداوند عز و جل می فرماید : «بگو : اگر خدا را دوست می دارید ، پس ، از من پیروی کنید تا خدا نیز شما را دوست بدارد» .امام علی علیه السلام در توصیف عالمان :بدانید که آن بندگان خدا که امانتدار علم اویند ، آن علمی را که باید نگه دارند [و افشا نکنند] ، نگه می دارند ، و چشمه های او را (علوم و معارفی را که باید به مردم و اهلش برسانند) ، جاری می سازند . ارتباطاتشان ، دوستانه است و دیدارهایشان ، مهرآمیز و از جام سیراب کننده[ی معرفت و محبّت]، به یکدیگر می نوشانند و سیراب بر می گردند . تردید به آنان نیامیخته ، و غیبت کردن در میانشان ، راهی ندارد . خداوند ، سرشت و خوی آنان را با این ویژگی ها گِره زده است ، و با این خوی با یکدیگر دوستی می ورزند و با هم ارتباط دارند.

.


ص: 44

الإمام الباقر علیه السلام :الإِیمانُ حُبٌّ و بُغضٌ . (1)تفسیر العیّاشی عن أبی عبیده الحذّاء :دَخَلتُ عَلی أبی جَعفَرٍ علیه السلام ، فَقُلتُ : بِأَبی أنتَ واُمّی ، رُبَّما خَلا بِیَ الشَّیطانُ فَخَبُثَت نَفسی ، ثُمَّ ذَکَرتُ حُبّی إیّاکُم وَ انقِطاعی إلَیکُم فَطابَت نَفسی ؟

فَقالَ : یا زِیادُ ، وَیحَکَ ! و مَا الدِّینُ إلَا الحُبُّ! ألا تَری إلی قَولِ اللّهِ تَعالی : «إِن کُنتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُونِی یُحْبِبْکُمُ اللَّهُ» . (2)الکافی عن برید بن معاویه :کُنتُ عِندَ أبی جَعفَرٍ علیه السلام فی فُسطاطٍ (3) لَهُ بِمِنی ، فَنَظَرَ إلی زِیادٍ الأَسوَدِ مُنقَلِعَ الرِّجلِ ، فَرَثا (4) لَهُ ، فَقالَ لَهُ : ما لِرِجلَیکَ هکَذا ؟

قالَ : جِئتُ عَلی بَکرٍ (5) لی نِضوٍ (6) ، فَکُنتُ أمشی عَنهُ عامَّهَ الطَّریقِ ، فَرَثا لَهُ ، و قالَ لَهُ عِندَ ذلِکَ زِیادٌ: إنّی اُلِمُّ بِالذُّنوبِ حَتّی إذا ظَنَنتُ أنّی قَد هَلَکتُ ذَکَرتُ حُبَّکُم، فَرَجَوتُ النَّجاهَ و تَجَلّی عَنّی ، فَقالَ أبو جَعفَرٍ علیه السلام :

و هَلِ الدِّینُ إلَا الحُبُّ ؟! قالَ اللّهُ تَعالی : «حَبَّبَ إِلَیْکُمُ الْاءِیمَانَ وَ زَیَّنَهُ فِی قُلُوبِکُمْ» (7) ، و قالَ : «إِن کُنتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُونِی یُحْبِبْکُمُ اللَّهُ» ، و قالَ : «یُحِبُّونَ مَنْ هَاجَرَ إِلَیْهِمْ» (8) . (9) .

1- .تحف العقول : ص 295 ، بحار الأنوار : ج 78 ص 175 ح 27 .
2- .تفسیر العیّاشی : ج 1 ص 167 ح 25 ، المحاسن : ج 1 ص 409 ح 931 ولیس فیه صدره إلی «فطابت نفسی» ، شرح الأخبار : ج 3 ص 487 ح 1409 نحوه ، بحار الأنوار : ج 69 ص 238 ح 9 .
3- .الفُسْطاط : بَیتٌ من شَعَر (الصحاح : ج 3 ص 1150 «فسط») .
4- .رَثَیتُ له : تَرَحّمتُ ورَقَقْتُ له (المصباح المنیر : ص 218 «رثّ») .
5- .البَکر : الفَتِیّ من الإبِل (الصحاح : ج 2 ص 595 «بکر») .
6- .النِّضْو : الدابّه التی أهزلتها الأسفار وأذهبت لحمها (النهایه : ج 5 ص 72 «نضا») .
7- .الحجرات : 7 .
8- .الحشر : 9 .
9- .الکافی : ج 8 ص 79 ح 35 ، تنبیه الخواطر : ج 2 ص 50 ، دعائم الإسلام : ج 1 ص 72 نحوه .

ص: 45

وقال علیه السلام :امام باقر علیه السلام :ایمان ، دوست داشتن و نفرت داشتن است .تفسیر العیّاشی به نقل از ابو عبیده حَذّاء :خدمت امام باقر علیه السلام رسیدم و گفتم : پدر و مادرم فدایت باد! گاه شیطان با من خلوت می کند و جانم پلید می شود . سپس دوستی و دل دادگی ام به شما را یاد می کنم . آیا جانم پاک می شود؟

امام علیه السلام فرمود : «وای بر تو ، ای زیاد! آیا دین ، چیزی جز دوستی است؟! مگر نمی بینی که خدای متعال می فرماید : «اگر خدا را دوست می دارید ، پس ، از من پیروی کنید تا خدا نیز شما را دوست بدارد» ؟».وقال علیه السلام :الکافی به نقل از برید بن معاویه :در خیمه امام باقر علیه السلام در مِنا ، خدمت ایشان بودم . چشم امام علیه السلام به زیادِ اسود افتاد که پایش زخم آلود بود . دلش به حال او سوخت و فرمود : «چه بر سرِ پاهایت آمده است؟» .

زیاد گفت : من با شتر جوان نحیفی آمدم . بدین جهت، بیشتر راه را پیاده می پیمودم .

امام علیه السلام متأثّر شد .

در این هنگام ، زیاد به ایشان گفت : من [گاهی اوقات] مرتکب گناهان می شوم، چندان که گمان می برم به هلاکت در افتاده ام. پس محبّت شما را به یاد می آورم و به نجات ، امیدوار می شوم و [آن گمان] از من کنار می رود . (1)

امام باقر علیه السلام فرمود : «آیا دین ، جز محبّت است؟! خداوند متعال می فرماید : «ایمان را محبوب شما گردانید و آن را در دل هایتان آراسته نمود» ، و می فرماید : «اگر خدا را دوست می دارید ، پس ، از من پیروی کنید تا خدا نیز شما را دوست بدارد» و نیز می فرماید : «کسی را که به سوی آنان مهاجرت کرده ، دوست می دارند» » . .

1- .این روایت در تفسیر فرات الکوفی (ص 428) چنین آمده : «فدایت شوم! گاهی اوقات که تنها می شوم، شیطان به سراغم می آید و مرا به یاد گناهان و معاصی گذشته ام می اندازد، به طوری که از خود، نومید می شوم. سپس محبّت شما را ...».

ص: 46

وقال علیه السلام و [ قد ] مدحه قوم فی وجهه :الکافی عن فضیل بن یسار :سَأَلتُ أبا عَبدِاللّهِ علیه السلام عَنِ الحُبِّ وَ البُغضِ ، أمِنَ الإِیمانِ هُوَ ؟

فَقالَ : و هَلِ الإِیمانُ إلَا الحُبُّ وَ البُغضُ ؟! ثُمَّ تَلا هذِهِ الآیَهَ : «حَبَّبَ إِلَیْکُمُ الْاءِیمَانَ وَ زَیَّنَهُ فِی قُلُوبِکُمْ وَکَرَّهَ إِلَیْکُمُ الْکُفْرَ وَ الْفُسُوقَ وَ الْعِصْیَانَ أُوْلَئِکَ هُمُ الرَّاشِدُونَ » . (1)الإمام الصادق علیه السلام :کُلُّ مَن لَم یُحِبَّ عَلَی الدِّینِ ولَم یُبغِض عَلَی الدِّین فَلا دینَ لَهُ. (2)عنه علیه السلام :مَن سَرَّهُ أن یَلقَی اللّهَ و هُوَ مُؤمِنٌ حَقّا حَقّا فَلیَتَوَلَّ اللّهَ و رَسولَهُ وَالَّذینَ آمَنوا ، وَ لیَبرَأ إلَی اللّهِ مِن عَدُوِّهِم ، و یُسَلِّم لِمَا انتَهی إلَیهِ مِن فَضلِهِم . (3)2 / 4أوثقُ عُرَی الإِیمانِرسول اللّه صلی الله علیه و آله :أوثَقُ عُرَی الإِیمانِ الحُبُّ فِی اللّهِ ، وَ البُغضُ فِی اللّهِ . (4) .

1- .الکافی : ج 2 ص 125 ح 5 ، المحاسن : ج 1 ص 409 ح 930 ، بحار الأنوار : ج 69 ص 241 ح 16 .
2- .الکافی : ج 2 ص 127 ح 16 عن إسحاق بن عمّار ، بحار الأنوار : ج 69 ص 250 ح 27 .
3- .الکافی : ج 8 ص 10 ح 1 عن إسماعیل بن جابر ، بحار الأنوار : ج 78 ص 219 .
4- .کتاب من لا یحضره الفقیه : ج 4 ص 362 ح 5762 عن حمّاد بن عمرو عن الإمام الصادق عن آبائه علیهم السلام ، عدّه الداعی : ص 174 ، الدعوات : ص 28 ح 51 ، بحار الأنوار : ج 74 ص 237 ح 38 ؛ المصنّف لابن أبی شیبه : ج 7 ص 229 ح 92 عن ابن مسعود وص 226 ح 69 عن البراء وفیه «الإسلام» بدل «الإیمان» ، إحیاء العلوم : ج 2 ص 232 ، کنز العمّال : ج 1 ص 43 ح 105 .

ص: 47



2 / 4 محکم ترین دستگیره ایمان

الکافی به نقل از فُضَیل بن یسار :از امام صادق علیه السلام پرسیدم : آیا دوست داشتن و دشمن داشتن ، از ایمان است؟

فرمود : «مگر ایمان ، چیزی جز دوست داشتن و دشمن داشتن است؟!» . سپس این آیه را تلاوت نمود : « «ایمان را محبوب شما گردانید و آن را در دل های شما آراسته نمود ، و کفر و گناه و نافرمانی را منفور شما قرار داد . آنان ، همان ره یافتگان اند» » .امام صادق علیه السلام :هر که برای دین ، دوست نمی دارد و برای دین ، دشمن نمی دارد ، دین ندارد.امام صادق علیه السلام :هر که خوش دارد که خداوند را دیدار کند ، در حالی که به راستی و حقیقتا مؤمن باشد ، باید خدا و پیامبر او و مؤمنان را دوست بدارد و از دشمنان آنان ، نزد خداوند ، اعلام بیزاری کند و به آنچه از فضایل ایشان به او می رسد ، گردن نهد.2 / 4محکم ترین دستگیره ایمانوحکی عنه أبو جعفر محمد بن علی الباقر علیهماالسلامپیامبر خدا صلی الله علیه و آله :محکم ترین دستگیره ایمان ، دوست داشتن برای خدا و دشمن داشتن برای خداست .

.


ص: 48

عنه صلی الله علیه و آله :أفضَلُ الإِیمانِ أن تُحِبَّ للّهِِ و تُبغِضَ للّهِِ . (1)عنه صلی الله علیه و آله :وُدُّ المُؤمِنِ لِلمُؤمِنِ فِی اللّهِ مِن أعظَمِ شُعَبِ الإِیمانِ . ألا و مَن أحَبَّ فِی اللّهِ و أبغَضَ فِی اللّهِ و أعطی فِی اللّهِ و مَنَعَ فِی اللّهِ ؛ فَهُوَ مِن أصفِیاءِ اللّهِ . (2)المعجم الکبیر عن ابن عبّاس :قالَ رَسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله لِأَبی ذَرٍّ : أیُّ عُرَی الإِیمانِ أوثَقُ ؟

قالَ : اللّهُ ورَسولُهُ أعلَمُ!

قالَ : المُوالاهُ فِی اللّهِ وَ المُعاداهُ فِی اللّهِ ، وَ الحُبُّ فِی اللّهِ وَ البُغضُ فِی اللّهِ . (3)المستدرک علی الصحیحین عن ابن مسعود :قالَ لِیَ النَّبِیُّ صلی الله علیه و آله : یا عَبدَ اللّهِ بنَ مَسعودٍ ، فَقُلتُ : لَبَّیکَ یا رَسولَ اللّهِ ثَلاثَ مِرارٍ .

قالَ : هَل تَدری أیُّ عُرَی الإِیمانِ أوثَقُ ؟

قُلتُ : اللّهُ و رَسولُهُ أعلَمُ!

قالَ : أوثَقُ الإِیمانِ الوِلایَهُ فِی اللّهِ ؛ بِالحُبِّ فیهِ وَ البُغضِ فیهِ . (4)الإمام الصادق علیه السلام :قالَ رَسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله لِأَصحابِهِ : أیُّ عُرَی الإِیمانِ أوثَقُ ؟

فَقالوا : اللّهُ و رَسولُهُ أعلَمُ ! و قالَ بَعضُهُم : الصَّلاهُ ، و قالَ بَعضُهُم : الزَّکاهُ ، و قالَ بَعضُهُم : الصِّیامُ ، و قالَ بَعضُهُم : الحَجُّ وَ العُمرَهُ ، و قالَ بَعضُهُم : الجِهادُ .

فَقالَ رَسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله : لِکُلِّ ما قُلتُم فَضلٌ و لَیسَ بِهِ ، و لکِن أوثَقُ عُرَی الإِیمانِ الحُبُّ فِی اللّهِ وَ البُغضُ فِی اللّهِ ، و تَوالی (وتَوَلّی) أولِیاءِ اللّهِ وَ التَّبَرّی مِن أعداءِ اللّهِ . (5) .

1- .المعجم الکبیر : ج 20 ص 191 ح 425 عن معاذ بن أنس ، کنز العمّال : ج 1 ص 37 ح 67 .
2- .الکافی : ج 2 ص 125 ح 3 ، المحاسن : ج 1 ص 410 ح 933 کلاهما عن سلام بن المستنیر عن الإمام الباقر علیه السلام ، تحف العقول : ص 48 ، کنز الفوائد : ج 1 ص 352 ولیس فیه صدره وفیه «أصفیاء المؤمنین» بدل «أصفیاء اللّه » ، بحار الأنوار : ج 69 ص 240 ح 14 .
3- .المعجم الکبیر : ج 11 ص 171 ح 11537 ، کنز العمّال : ج 1 ص 288 ح 1395 ؛ تحف العقول : ص 55 ولیس فیه «والحبّ فی اللّه » ، بحار الأنوار : ج 77 ص 159 ح 152 .
4- .المستدرک علی الصحیحین : ج2 ص522 ح3790، المعجم الکبیر : ج10 ص220 ح10531، المعجم الأوسط : ج 4 ص 376 ح 4479 کلاهما نحوه ، کنز العمّال : ج 15 ص 890 ح 43525 .
5- .الکافی : ج 2 ص 125 ح 6 ، المحاسن : ج 1 ص 411 ح 939 کلاهما عن عمرو بن مدرک الطائی وص 267 ح 518 عن عمر بن مدرک أبی علیّ الطائی ، معانی الأخبار : ص 398 ح 55 عن علیّ بن مروک الطائی عن الإمام الصادق عن آبائه علیهم السلام نحوه ، بحار الأنوار : ج 69 ص 242 ح 17 وراجع: الاختصاص : ص 365 والإخوان : ص 86 ح 1 وشُعب الإیمان : ج 1 ص 46 ح 13 .

ص: 49

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :برترین ایمان ، این است که به خاطر خدا دوست بداری و به خاطر خدا ، دشمن بداری.پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :محبّت مؤمن به مؤمن برای خدا ، از بزرگ ترین شاخه های ایمان است . آگاه باشید که هر کس به خاطر خدا دوست بدارد و به خاطر خدا دشمن بدارد و به خاطر خدا دِهِش کند و به خاطر خدا دریغ ورزد ، از برگزیدگان خداست.المعجم الکبیر به نقل از ابن عبّاس :پیامبر خدا به ابو ذر فرمود : «کدام دستگیره ایمان ، استوارتر است؟» .

ابو ذر گفت : خدا و پیامبر او داناترند.

فرمود : «مهر ورزیدن برای خدا و کین ورزیدن برای خدا ، و دوست داشتن برای خدا و دشمن داشتن برای خدا» .ومن کلام له علیه السلام للسائل الشامی لما سأله :المستدرک علی الصحیحین به نقل از ابن مسعود :پیامبر صلی الله علیه و آله به من فرمود : «ای عبد اللّه بن مسعود!».

سه بار گفتم : امر بفرمایید ، ای پیامبر خدا!

فرمود : «آیا می دانی کدام دستگیره ایمان ، محکم تر است؟» .

گفتم : خدا و پیامبر او بهتر می دانند.

فرمود : «محکم ترین دستگیره ایمان ، دوستی کردن در راه خداست ، با مهر و کین ورزیدن به خاطر او» .ومن خبر ضرار بن حمزَهَ الضّبابی عند دخوله علی معاامام صادق علیه السلام :پیامبر خدا به یارانش فرمود : «کدامین دستگیره ایمان ، استوارتر است؟».

گفتند : خدا و پیامبرش داناترند . یکی گفت : نماز . دیگری گفت : زکات . سومی گفت : روزه . چهارمی گفت : حج و عمره . پنجمی گفت : جهاد.

آن گاه، پیامبر خدا فرمود : «هر یک از اینها که گفتید ، ارزشمند است ؛ امّا پاسخ پرسش من نیست ؛ بلکه استوارترین دستگیره ایمان ، عبارت است از دوستی برای خدا و دشمنی برای خدا ، و پیروی از اولیای خدا و بیزاری از دشمنان خدا» . .


ص: 50

الإمام علیّ علیه السلام :إنَّ أفضَلَ الدّینِ الحُبُّ فِی اللّهِ وَ البُغضُ فِی اللّهِ ، وَ الأَخذُ فِی اللّهِ وَ العَطاءُ فِی اللّهِ سُبحانَهُ . (1)الإمام الصادق علیه السلام :مِن أوثَقِ عُرَی الإِیمانِ أن تُحِبَّ فِی اللّهِ و تُبغِضَ فِی اللّهِ ، وتُعطِیَ فِی اللّهِ و تَمنَعَ فِی اللّهِ . (2)2 / 5أفضل الأعمالرسول اللّه صلی الله علیه و آله :أفضَلُ الأَعمالِ الحُبُّ فِی اللّهِ وَ البُغضُ فِی اللّهِ . (3)مسند ابن حنبل عن أبی ذرّ :خَرَجَ إلَینا رَسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله ، فَقالَ : أتَدرونَ أیُّ الأَعمالِ أحَبُّ إلَی اللّهِ عز و جل ؟

قالَ قائِلٌ : الصَّلاهُ وَ الزَّکاهُ ، و قالَ قائِلٌ : الجِهادُ .

قالَ : إنَّ أحَبَّ الأَعمالِ إلَی اللّهِ عز و جل الحُبُّ فِی اللّهِ عز و جل ، وَ البُغضُ فِی اللّهِ . (4) .

1- .غرر الحکم : ج 2 ص 541 ح 3540 .
2- .الکافی : ج 2 ص 125 ح 2 ، الأمالی للمفید : ص 151 ح 1 ، ثواب الأعمال : ص 202 ، المحاسن : ج 1 ص 410 ح 932 کلّها عن سعید الأعرج ، تحف العقول : ص 362 ، بحار الأنوار : ج 69 ص 236 ح 2 .
3- .سنن أبیداود : ج 4 ص 198 ح 4599 ، الفردوس : ج 1 ص 355 ح 1429 کلاهما عن أبی ذرّ ، کنز العمّال : ج 9 ص 3 ح 24638 ؛ جامع الأخبار : ص 352 ح 978 وفیه «الإیمان» بدل «الأعمال» .
4- .مسند ابن حنبل : ج 8 ص 68 ح 21361 وراجع: تاریخ بغداد : ج 6 ص 391 .